..........................................................

همسایهُ شمام اما؛ کدوم سایه مشترک ؟

..........................................................

همسایهُ شمام اما؛ کدوم سایه مشترک ؟

صابون ما

در سال قحطی

در یاد دارم

نقاط

درگیر مختصات نبودند

حروف و اعداد

به احترام علامات

قیام می کردند و سکوت

به حرمت منبر بر ثباتش

اصرار داشت.

من خیانت کردم و

از صفحه امیدواری آن دوران

محو شدم.

از خدایم بود کلماتی جاری کنم که

حکم عدم مرا بدهند.

شمشیر کشیدم  و برای مصلحان آینده

طلب توفیق داشتم.

با شمشیرم

در آسمان

جملاتی نامرئی نگاشتم و

همان

نسخه سلامتی امت بود.

مردمان بلا امداد آدرس کفرستون عقل را دادند و

ساعتی بعد همه ی ما

در آن فرودگاه کذایی خوابمان برد.

طیاره و پرواز مهم نبود چرا که تیکت در کف داشتیم.

 به نظرمان مهم نبود تابلوهای سالن انتظار  ما را برهاند یا نه.

نجات لغت با کلاسی نبود.

شاید در مقال نمی گنجید.

ما عاشق جهش بودیم

و در تضاد با غریزه سکون.

در نتیجه به نبرد بی میدان عقل رفتیم

و از اینجا بود که همانجور تصادفی

دیوانه و دیوانگی و مجنون و جنون سر و کله اش شد.

بدون رو در وایسی

یکی از ما تخت جمشید را ویران کرد و

انبوهی از زنان دردمند به بستر های دیگری راهی شدند.

بعدها یکی دیگر از ما لشکر کش هند شد.

بعداً برادران ترک تبارمان

کلنگ حکم را بر فرق تاریخ کوفیدند.

تو هم چون حیف بودی و

گفته بودم به پای کوب نمودن من روی آوردی .

خلاصه عزیز

تن تاریخ به دهان صابون شما و ما مزه کرد

چنان که بگویم

فقط قریب بیست دقیقه

از کار جهان غافل ماندیم.

اما بدان ادامه دارد...

نظرات 7 + ارسال نظر
ولیزاده شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 http://www.ghodrat.blogsky.com/

هو هو هو
من اولین نفرم که خوندم و نظر گذاشتم.
خوب بود.

شما ولی زاده نیستی
ولی زاده سر هم نوشته میشه. خودشم اینجوری می نویسه.
ایشون انقد تو انظار عمومی جلف نیست.
اما اینکه اولین نفر تو بودی که خوندی به هر حال سعادتیه واست.
حتما لیاقت داشتی.
اما ممنون میشم دیگه نیای تا شاید سببی بشه تا من جواب این شکلی ندم.
یا حق.

[ بدون نام ] شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:00

سلام
ایول...
بسی حال بردیم

ما هم .
راستی سلام.

مهدی یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 21:09 http://mafhh.blogsky.com

سلام
دستت درد نکنه پست خوبی بود
برادر نیستی!؟
ملت خودشونو جا ولی زاده جا میزنن؟!!!!!!!
نمیدونن که ما مریضیم بعضی وقتا هم بیمار
پیش ما بیا دلمون تنگید
ولی شاد شاد بیا مثل اون روز که حالشو ببریم

یا حق

من خیلی بت ارادت دارم آقا مهتی.
فدات شم حاجی زیر سایه ایم.
بابا ملت مارو گوش مخملی میبینن.
ما کلا بیماریم اصلا.
ایشالا همه شاد باشیم...

مهرگان دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
احوالات شما؟

عید بزگ نیمه شعبان رو تبریک میگم

موفق باشی
در پناه حق

سلام بر تو.
منم این عید عظیم رو به شما تبریک میگم.
ممنونم.

[ بدون نام ] دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27

میخوام ببینم جرات داری نظرات مخالف رو هم بذاری تو وبلاگت یا سانسور میکنی آق پسر!!!

دارم اما نمی ذارم چون شاخ میشی
از کلیه دوستان می خوام معنی آزادی بیان رو اینجا ببینن:
http://comments.persianblog.ir/?blogID=169828&postID=5297891&blogName=groupstory#New

پیامک دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:12

درووود
ببخشید دوست من اگه خیلی زود عصبی شدم
راستش با خانومم دعوام شده بود و همون لحظه که خواستم واسه آروم شدن بیام وب نظر تورو دیدم و خدا شاهده که بیشتر به خاطر بچه های دیگه آمپری شدم وگرنه اگه وبلاگ دو حرف حساب منو ببینی پره از اینکه توش بهم توهین شده و تهمت خوردم اما عکس العملی نشون ندادم.
ببخشید دوست من...
بعدا بیشتر میام پیشت اما لطفا بگو چرا فکر کردی کار ما بده؟؟؟

ما ارادت داریم.

گروه آموزشی ولی زاده سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:14 http://www.ghodrat.blogsky.com/

دیشب وقت نشد عید بهت تبریک بگم برادر.
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
یا حق.

ارادتمندانه کوچیکتم.
ایشالا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد