یا من هو راس مالی
من وعده ارزن کفترهای هیچ حرمی را
ندانم.
ای حرامی.
نمی دانستم
وق وق سگها
بنی آدم را کفتار می کند.
تنبلی ام می آید
تاریخ پنج رقمی نوبهار را به خود تلقین کنم.
و تو لامصب
همش
اعصاب دینم را به هم می ریزی.
تو از کجا می دانی
که یک کیلو آهن سنگین تر است
یا یک کیلو پمبه.
بهتر است
به جای شمردن خطوط عابر
و نمره کردن دندان های اسب پیشکشی
حواست
به میزان قصاب باشد نادان.
بهتر این است که
لگن پاشویه بخریم
تا لا اقل محبت به مان بیاید.
من پای تو را می شویم
و تو با آب چرک
قهوه بار بگذار.
فالم را بگیر و بگو
عاقبت بدبویی داری.
بوی خون.
بوی عرق.
من از حقارت ریسه می روم
تا تو اصالت تاتاری ام را
با شرافت مردانه ام جفت نکنی.
متهم به بی کلاسی ام نکنی
که من ننه مرده
لهجه مستحجنم را
پشت پسوند های فلسَفَکی الاف کنم.
به هر حال
در این گرمای تابستان
سگ را بزنی
علاقمند تو نمی شود.
آنک من سفیه
شبه شعر می نویسم.
بیا بنشین کنارم
در جوار خر مگس خپلی که
می دانی و می شناسی.
سیگار دود کنیم.
تلخی را درگیر فراموشی
آبنبات های آشغالی بسپاریم.
گفته بودم اگر
از آن آسمانی که می شناسیم آب ببارد
ما چتر ها
خیس می شویم.
گفته بودم
هر قدر زنبور زیاد است
گل از آن بیشتر.
اما اگر زنبور سکته کند
گل می میرد.
بیا بنشین کنارم.
که باور کنی تو را کنار گذاشته ام.
تو مرا می فریبی و همه قلمها را .
قلمهایی که در کاغذ
زمین خواری می کنند.
این گونه است
که پروانه ای اینچنین
شهر آشوبی می کند.
بیا بنشین برایت قصه ای بگویم
که در آن
همه خوابند.
به خواب رفته
به خاک رفته اند.
تو خود را به کوچه علی بزنی.
حرص من را در بیاوری
و بعد آنچنان عصبی شوم که تو را
یاد خودت بیاندزم.
آرزوهایم را
در حد یک شوفر تاکسی تقلیل دهم
با نگاه چپ چپ تو.
یک تصویر فانتری از نان شب
وتصوری رئال
از و موتور و واشر سر سیلندر.
تو لعنتی
مرا نمی فهمی
و نخواهی فهمید
آرزو های سطحی
با سیستم عصبی من نمی سازد.
نخواهی فهمید من ازکمیت نفرت دارم
اما هی در مصاف با تو از واژگان بیشتر بهره می برم.
بیا کنارم و روی کلمات مخدوشم لم بده .
چه کسی می داند که این مردمی که زار می زنند
فردا روزی
از قاه قاه خنده
دندان های خرابشان آبروریزی می کنند.
اما با همه اینها که گفتم؛
من و کاغذ و کاتر
من و لنگ و پاچه
من و کله پاچه
من و کله و خر
من کله خر
من و والیوم و بالشتک
من و پیک و خشت و دل و کعبه
من و تو و رسوایی
من و این همه خوشبختی
و درعوض
تو و جارو و جادوگری
تو و تیر نشانه
تو صفر و 912
تو و میلگرد 16 و دندان
تو و من و رسوایی
اما پرنده نمی داند روزی بالش می شود.
همین.
خیلی خوب بود.
واقها عالی بود دوستم.
خیلی گلی.
سلااام
خوبید شما؟ چه خبرا؟ اخوی محترم خوبن؟
چند تا جمله ی پست اخیرتون زیاد به چشم ام اشنا بود.احتمالا هنوز ته سر رسید سه سال پیشم داشته باشم شون.
راستش چندی پیش اخباری رو در باره ی شما شنیدم که مدتی برای کذب بودنش دعا کردم. امیدوارم شما هم برای کذب شدنش تلاش کنید که اگه صحت داشته باشه تصوراتم از یه دوست خوب می ره زیر یه علامت سوال گــــــــــــــنده!!
دعامون کنید
در پناه حق
یا علی
سلام.
ممنونم شما خوبین؟ ایشونم خوبن.
اول اینکه بسیار خوب و خوشحالم که اون نوشته رو دارین.
دوم اینکه اخبار یا خبر؟
سوم ، ممنون از دعای خیرتون.
چهارم ، من راجع به چیزی که نمی دونم چه تلاشی بکنم؟
پنجم هم اینو خواهش می کنم یادتون باشه، اگه علامت سوال گنده بشه باید منتظر علامت << تعجب های >> گنده تری بود.
دعاتونم می کنم.
راستی خانوم ف
اگه یه روز تصوراتتون از من زیر سوال بره چکار می کنین؟
یا چه تصمیمی می گیرین؟
سلام
خوب هستین چوک عامو؟
طاعات و عبادات قبول
در لیالی قدر
یادتان بود و باران گرفت
دعایی به حال این بیابان کنید
در پناه حق
سلام عمو دختر
من داغونم خیلی این روزا.
من اگه فقط واسه تو دعا کنم شاید بره بالا.
راستی...
تو اگر در تپش باغ
خدا را دیدی
همت کن
و بگو
ماهی ها حوضشان بی آب است
دروووود
خوبی دوست گرامی و عزیزم؟
با مطلبی تحت عنوان "یک توضیح ضروری" آپم
راستی یادم رفت بگم شعر قبلیت رو بیشتر دوست داشتم.اینم نظر منه
منتظر حضورت هستم
بدروووود
سلام.
ممنونم که اومدی.
خیلی خوش اومدی.
حتما میام.
ممنونم از لطف نظرت.
سلام چوک عامو
خوبی؟
در ایام مبارک به یادتون بودیم . انشالله که هیچ وقت حوضتون بی آب نباشه
یک ماه روزه داری و طاعات و عبادات مقبول درگاه حق و گوارای وجود
عیدت مبارک
ممنونم .
ایشالا که همیشه خوب باشین.
باز ممنونم.
«بهتر این است که
لگن پاشویه بخریم
تا لا اقل محبت به مان بیاید.
من پای تو را می شویم
و تو با آب چرک
قهوه بار بگذار.
فالم را بگیر و بگو
عاقبت بدبویی داری.»
این تیکه اش قشنگ بود وحال به هم زن اگه آدم بخواد تصورش کنه!
یادم افتاد به اونجایی که خشی با جوراب آرمیتا قهوه صاف میکرد ...اگه درست یادم مونده باشه
همین.
علیک سلام.
ممنونم از تشریف فرماییتون اما متاسفانه اسم قشنگتونو ننوشتین.
همون همین که گفتین.
خوب بود.
از حافظه تون هم ممنونم.
سلام چوک عامو
خوبی؟
اینجا که خیلی وقته داره خاک میخوره
اومدم عید بندگی رو بهت تبریک بگم
انشالله حاجی بشی
سلام عمو دختر
فداتون بشم که همیشه محبت دارین به ما
اینجارم چند روز دیگه یه دستی به سر و روش می کشم
شما دعا کن
ممنون از بازدیدتون
بسی سنگین بود
تنکس مای فرند
یاد اون شب بخیر که امدی خونم و خودت برام خوندی و من سیگار می کشیدم ...
بیا اینوری مرد .
دیدی که اومدم و چه اومدنی...
کرتیم داش....
جالب بود. از خودتون بود؟
ولی طولانی بود همه اش رو نخوندم.
ممنونم اومدین...
تنکس الات...
انقدر انگلیسی رو فارسی و فارسی زو انگلیسی نوشتین که فارسی زو یادتون رفته!
املای اسم خودتونم یادتون رفته!
املای اسم ابوفاضل!
ابوالفضضضضضل
سلام عزیز جان
ممنونم که قدم رو چشمم گذاشتین...
اما خودتونو معرفی می کردین ....
اینو قبلا متوجه شده بودم اما تمبلی کردم دیگه
خیلی هم خوب!خوشمان آمد!
ممنونم دوستم. خوش اومدی اینجا...